لیمر و فانوس

  



لیمر اول صبح در و پنجره رو میخواست تو هم در بیاره ، در اولین ثانیه های اومدن آقای


لیمر آقای برق رفت ، اول صبح که باد که داشت زمین و زمان رو بهم میدوخت من به


هیچی جز خالی بودن جای فانوس توی خونمون فک نمیکردم فانوسهایی که 


وقتی برق میرفت تنها وسیله سر گرمی ما بود، دستمونو میگرفتیم جلوش و وقتی


سایه دستمون صد برابر بزرگتر می افتاد رو دیوار، کلی حال میکردیم و انواع شکلک ها


شکل میگرفت. چقد دلم برات تنگ شده فانوس

نظرات 19 + ارسال نظر
نیمه روشنفکر دوشنبه 15 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 12:51

سلام
.
سؤال :
- راستی آیا قبل از اختراع فانوس شبها هم روشنفکر وجود داشته یا نه؟
-الآن روشنفکرها تو هوای ابری وقتی از تونلهای درازی که سر و تهش پیدا نیست رد می شن چه کار می کنن و به چی فکر می کنن

سلام
.
جواب :
اگه فانوس وجود نداشته باشه چه درروزچه شب چه روز هیچ روشن فکری وجود نخواهد داشت!!
سعی میکنن رد نشن که بخوان کاری کنن یا به چیزی فکر کنن!

پرستو چهارشنبه 17 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 13:06

عجب لیمری بود تا حالا ندیده بودم باور کن تا 24 ساعت ما برق نداشتیم اواره بودیم.
منم خیلی فانوس دوستدارم. دادا خیلی خوب نوشتی برات ارزوی یه فانوس میکنم

کاش یه چیزی میخورد به مغزت تا یاد بگیری به وحید بیشتر و زودتر سر بزنی
معلومه کجایی تو؟
آره فانوس خیلی دوس داشتنیه منم برات شمع آرزو میکنم دد

سیداکبرموسوی پنج‌شنبه 18 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 11:02

به نام خدا
تیفون عقرب و لیمر او سالی......
وی مو چو خار کنگرم که ری او بی لنگرم.... یالا هله مالی
کجی بوا ....دلمو تنگ شدن سیت.... کاش یه سالنی چیزی بید که نمایش یادمون میدادی که بغضامون ری صحنه فریاد کنیم....

آی رباب رباب ربابه . حال رباب خرابه
رباب میره تو کیچه . بچها میشن دسپاچه
رباب رباب ربابه حال رباب خرابه ...
وقتی رباب رو میکرد . دل و جیگرام او میکرد
رباب رباب ربابه حال رباب خرابه ...
رباب میره آسیو . سی خاطر سپیدو
رباب رباب ربابه حال رباب خرابه ...
رباب میره سینما با پیرنه شبنما
رباب رباب ربابه حال رباب خرابه ...

سید ما زیر سایتونیم بوا .. شما استاد مایی سید . کافیه شما اشاره کنید دسته جمعی میریم رو صحنه و هرچه میتونیم داد میزنیم
یالا هله مالی و هله، هله مالی

مجتبی پنج‌شنبه 18 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 19:31 http://http://sekonje.mihanblog.com

وحید ککا
ها بلللللللللله

مجتبی کوکا

نه خیرررررررررررررم

علی جمعه 26 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 01:18 http://www.mygolf,blogsky.com

بزار یک حالی بت بدم
وای عجب متنی وای عالی بود وای خیلی خوب بود ایول
.
.
.
.
.
.........................................................

سلام آق علی خومون
ممنون از انژی کاذبی که بهم دادی
.
.
.
.................

محمدرضا جمعه 3 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 14:25

سلام

وحیدخیلی خوشگل نوشتی ما که کف کردیم

سلام


محمدرضا خیلی کف کردی بس دیگه

آفرین جفره ای سه‌شنبه 7 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 14:46 http://www.theaterbushehr.blogfa.com

سلام وحید جان.

به روزم

بیا طرفم

سلام آفرین
امیدوارم همیشه بروز باشی
میام طرفت

کنجیر شنبه 11 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 17:20 http://konjir73.blogfa.com

سلام
مطلبه جالبی بود
همیشه فانوس خونه ما سوراخ بود و نفت از زیرش میزد بیرون
واسه همین ما از فانوس استفاده ای نداشتیم و ازچراغ های شارژی استفاده میکردیم...خیلی هم قشنگ بودن و نورش چشم آدم و اذیت نمیکرد...تازه خطرناک هم نبود کاملا ایمنی بود

(((((من توصیه میکنم که از لامپ های شارژی استفاده کنید)))))))
کانون تبلیغات کنجیر
همیشه و همه جا فقط و فقط کنجیر

سلام
خواهش میشه
همیشه اکثر فانوس ها سوراخ بود و بوی گند ولی دوس داشتنی نفت تمام فضای خونه های خاموش را فرا میگرفت
من که باش حال میکردم
چراغ شارژی فقط یه خاطره کوتاه مدت بود که خدا بیامرزتش

دریا یکشنبه 19 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 00:41 http://azjensebaran.blogsky.com

سلام
جالب نوشتید
من هنوزم از فانوس خیلی خوشم میاد...
ولی خوب زیاد به یاد ندارم که ازش استفاده کرده باشیم اما خونه ی مادر بزرگم یکی بود که خیلی دوستش داشتم...
چند مدت پیش تو یه فروشگاهی دیدم که فانوس رو به شکل چراغ خوابای زیبایی میفروختن
اتفاق تصمیم داشتم یکی از همونا بخرم
موفق باشید

سلام دریا خانوم دریایی
من خاطرات زیادی با فانوس داشتم و خیلی دوسش داشتم
اگه نزدیک بودی یه فانوس نفتی قدیمی برات هدیه میدادم که بتونی تصورات خونه مادر بزرگ ذا ملموس تر احساس کنی
پیروز باشی دریا

علی جمعه 24 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 18:41 http://www.mygolf.blogsky.com


پس واسه همین مطلب خوب نمیزنی
تو با فانوس غرق تفکر میشدی و سپس مطلب میزدی ها درسته
بذرود

ها والا از موقعی که فانوس از ما گرفتن زندگیمون تاریک تر شده
بدرود رفیق اصفهانی بوشهری ما

سکوت جمعه 24 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 20:04 http://www.mahsalovesiavash.blogfa.com

درود
خیلی وقت ها بود این ورا نیومده بودم قبلا محهمون اون وبت بودیم
متنت قشنگ بود
خوش باشی
به امید امید اهایت

صد درود
ما نیز خیلی وقت بود روی ماه قلم شما را ندیده بودیم
لطف دارید

پرستو یکشنبه 26 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 19:59

تو هنوز تو لیمر گیر کردی...

متاسفانه لیمر تو ما گیر کرده...

دریا سه‌شنبه 28 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 21:46 http://azjensebaranam.blogsky.com

آخی لطف دارید شما
خونم پاسختون رو
همین که نوشتید یعنی لطف کردید و هدیه دادید
ممنونم

http://azjensebaranam.blogsky.com

آدرس جدیدم

خواهش میشه
ای بابا چرا شما اینهمه آدرس عوض میکنید نکنه مزاحم دارید

...M یکشنبه 3 دی‌ماه سال 1391 ساعت 02:04

سلام
زیبا بود
به یاد قدیما که هرشب فانوسها روشن بود

سلام
ممنون
یادش بخیر

آرام سه‌شنبه 5 دی‌ماه سال 1391 ساعت 13:33 http://nerci-2.blogsky.com

درود
همون فانوس که رنگش آبی بود؟ ما دو تا داشتیم اما ظاهرن که دیگه نیستن. یادش بخیر.

صددرود
آره همونا که رنگشون آبی بود . آره دیگه نیستند . ولی باور کن همیشه به این فک میکردم چرا رنگش قرمز نیست .
یادش بخیر

علی پنج‌شنبه 14 دی‌ماه سال 1391 ساعت 02:48 http://www.mygolf.blogsky.com

درود
وجبدووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووو
فانوسی ما رنگش زردهههههههههههههههههههه
وحیددددددددددددددددوووووووووووووووووووووووووووووو
وجیدوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووو
بوی نفت خونیکووووووووووووو برداشتههههههههههههههههههههه
وحیدووووووووووووووووووووووووووووووووووووووو بوشو دوس دارم
وحید ما فانوس داریم...روشنم میشه..فقط بوی نفت میده
یعنی خیلی بو نفت میده
وحیدوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووو

صددرود به تو علوووووووووووووووووووووووووو
فانوس شما حتمن چینیه که رنگش زردهههههههههههههههههههه
علوووووووووووووووووووووووو
مو عاشق بو نفتمممممممممممممممممممممم
علووووووووووواشکال نداره بو نفت بده
علوووووووووووووووووووووووووو
تو اصفهانی هستی
علوووووووووووووووووو
خوش باشی آقای وکیل

رحمت الله جسن ابراهیمی چهارشنبه 27 دی‌ماه سال 1391 ساعت 15:30

عمو جان دست مریزاد.اطمینان دارم هرجمله ای که یادکربلائیان را در ذهن ها جاری سازد پشتوانه ای است برای همه عمر.خوشا به حال عمو حسن با چنین رشید فرزندی وآفرین به دختر عمویم با این میوه دل برومندش.

ممنون عموجان . سپاس . شما لطف دارید بزرگوارید عمو جون . ایشالله که راه امام حسین مقصد نهایی مون باشه !!

دریا پنج‌شنبه 28 دی‌ماه سال 1391 ساعت 21:52 http://azjensebaranam.blogsky.com

من کی آدرس عوض کردم آیااااااااا؟
اولین بارم بود.....
اونم چون یکی از پاورپوینتهای خودمو به دوستان دانشگاهی دادم یادم اومد که آدرس وبلاگم زیرشه
برای همین بهتر دیدم که عوض کنم
خوب حالا من کی عوض کردم دیگه؟؟؟؟؟؟
هان؟؟؟ یعنی الان عصبانی اما.....
اون آدرسی که همیشه میذاشتم که آدرس وبلاگج انگلیسیم بودش.....
خیلی وقته به از جنس باران تشریف نیاوردیدها...
موفق باشید

من تسلیم
دریا به جون خودم من تسلیمم دست و پا بسته
بروی دوتا چشمم
همی حالا بدون فوت وقت میام طرفت

پرستو چهارشنبه 4 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 21:58 http://zendegiyema2ta.blogsky.com

اونوقت میگی سر نمیزنی اخه تو اپم میکنی؟؟!!!!!!![:S018

اونوقتا فرق میکرد
مردونه به جون آبجی پرستو تا سال آینده حتما یه پست جدید میزنم
والا

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد